.

فکر میکنم ازون وقتهاست که باید بنویسم تا شاید اثر کرد! و امیدوارم که موثر باشه . از اواخر دی ماه دوباره بابا بی حوصله شد! ازون مدلها که قبلا شده بود، سر مراسم فائزه و قبل و بعد ترش! یکم نگران شدم ولی گفتم شاید از وضعیت کرونا باشه و اینکه بیرون نمیرن شبها به پوست بابا دقت میکردم با خودم درگیر بودم که داره رو به زردی میره یا نه! بعد هی به این نتیجه میرسیدم که نه! اوکی همه چی یه شب میرفتم خونه با فهیمه صحبت میکردم وا رفته بود بالاخره حرف زد و گفت رنگ صورت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

David کتابخونۀ زینب شرکت رنگین فلز مهر آرین خاورمیانه فانوس گرافیک خلاقیت و نوآوری در پیش دبستانی Chris کتابفا مرکز نیکوکاری مسجدجامع میاندواب